نوشته شده توسط: الهه ناز
مجموعه: شهر حکایت
روایت کرده اند: برای انوشیروان عادل در شکارگاهی، گوشت شکاری را کباب کردند، نمک در آنجا نبود، یکی از غلامان به روستایی رفت تا نمک بیاورد. انوشیروان به آن غلام گفت: (نمک را به قیمت روزانه (نه کمتر) خریداری کن، تا آیین نادرستی را بنیانگذاری و در نتیجه روستا خراب نگردد.)
به انوشیروان گفتند: اندکی کمتر از قیمت خریدن، چه آسیبی می رساند؟)
انوشیروان پاسخ داد: (بنیاد ظلم در آغاز، از اندک شروع شده و سپس به طور مکرر بر آن افزوده شده و زیاد گشته است.)
1) بیضه: تخم مرغمنبع: alhassanain.org